شاه ماهىِ دلِ من
روزگاریست که درآن مهمان است
نه که مهمان که دراین دورخراب
همه دنیای من است وجان است
ماهیِ کوچک من کوچک نیست
وبزرگ است به اندازه دریای دلم
ودلی داردکه مملوازپاکی وسرسبزی هاست
وه که این ماهی زیباوقشنگ
بانگاهی که پرازوسوسه خواستن است
هرنفس به کجامیبردآرام دلم
گاه دریای دلم طوفانیست
ازهیاهو و شروشور دلش
وزمانی که دلش آرام است
دلم ازهرچه پریشانی واندوه تهی ست
شاه ماهیِ دلم هرچه که هست
رمزامواج پراز زندگی این دریاست
واگرروزی ازاین تنگ بلورین برود
شیشه وسعت آبی دلم
بی صداترک خواهدخورد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی