باز هم دلتنگى
تمامِ هوا را بو مى كشم
چشم مى دوزم ، زُل مى زنم ...
انگشتم را بر لبانِ زمين مى گذارم : " هيس ! مى خواهم رَدِّ نفس هايش به گوش رِسد ...!"
امّا... ! گوشم درد مى گيرد از اين همه بى صدايى.
دل تنگى هايم را مچاله مى كنم و پرت مى كنم سمتِ آسمان !
دلواپَسِ تو مى شوم كه كجاىِ قصه مان سكوت كرده اى كه تو را نمى شنوم .....
باز هم دلم تنگ شده....
Navid
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی